میترسم از فریب..
بسم الله الرحمن الرحیم
*های/ سرکار بدو بدوم زیاده...حسش نیس خو روزی صدبار ازین اتاق به اون اتاق میرم ..حالا هِلِک هِلِک بخوام برم که دو سال طول میکشه... بعد کم کم دویدن هام تبدیل به سر خوردن رو سرامیک ها شد. بعدتر جندتا صندلی جدید آوردن خیلی توپ بود یکیشو برداشتم ..چرخاش خیلی روونه ..خوش نشینم هس فقط پشتی صندلیش عقبه یکم . دیگه اینو که میشینم روشااا وقتایی که به قول دوستم بقیه همکارا جلسه ن و شهر دست ما سه تا اراذل و اوباشه ، هرکاری میخوام انجام بدم با همین میرم و میام خیلی حال میده صندلی سواری:)) سرعتشم زیادهههه خخخخخخخ ..ینی گاهی دوستم میگه فککن دوربین داشته باشه اینجا...همین امروز اخراج میشیم:))
**واااااااای بذارید اینم بگم که کلا نخودی تو این دهن نمونه :)) دیروز داشتم برمیگشتم ...تزدیک پل عابر با یه آقای مسن تقریبا با هم رسیدیم..اوشون بکم تألل کرد..منم رفتم رو پله ...تا وسطش رسیده بودم که یه صدای تق! مث صدای خود پله برقی که میخواد خراب شه اومد...خانوم جلوییم عقب و نگا کرد...بعد یهو! یکی کمکش کنهههههههههههههههه یکی بلندش کنهههههههههه جییییییییییییییغ! وای نمیدونید چقد بد بود که ! آقاهه از پشت افتاده بود سرش رو پله های اول بود و پاهاش جندتا پله بالاتر بعد هی پله برفی که کار میکرد سرش میخورد به پله جدیدا...آخه دستشو گرفته بود به کنار پله برا همین با پله ها بالا نمیومد فقط هی مستأصل ضربه به سرش میخورد ...خیلی بد بود خیییلی ...یه تا مرد رفتن بلندش کنن نتونستن ..دیگه آخرش سه تایی فقط سرو گردنشو بلندکردن و تگه داشن تا برسه بالا... خداکنه حالش خوب باشه..
*** دیشب نتی تخلف های ماشین و دراوردم ..یکی از جریمه هام که تو گاندی کله صبح جمعه پارک کرده بودم دوبرابر شده بود...سه تا بود که یکیش مال دادا بود ..خدااااااااااااااروشکر بیشتر نبود...همش میگفتم این روزا که زودتر از 7 برمیگردم حتما دوربینی جریمه شدم...خدااااااااااروشکر
****هرروز مدیرمون وقتی برا نهار نیس میگه برام نهار برندارید چون ممکنه اونروز کلا نیام. بعد اضافات نهار و میدیم طبقات پایین برا اقایون. امروز زنگیدن من برداشتم گفتن اگه نهار اضافی اومده بدین پایین. منم هررررررچی غذا بود و دادم رف. آقا من نهار و گذاشتم رف...دو دیقه نشد مدیرمون اومد!!! گفتم واااااااای من نهار برنداشم براشون خببببب.بعد هی استرس داشتم که اگه بره طرف آشپزخونه من چی بگم. یخورده گذشت بعد که با یخجال خالی مواجه شد گف بچه ها امروز نهار چی بودددد؟؟؟؟من : انقد بد بووووووووووووووووووود ! همکارا مرغ.مدیر:حتما ازین مزغای بدمزشون بوده؟ آزه؟ من: اصن خیییییییلی بد بود :)))) مدیر» خب پس یچی دیگه میخورم! همکارا به من : خییییییییییییلی نامردی :))))))
*****دیشب بعد مدت هاااااا جیمیلم رو باز کردم . ایمیل کسی و دیدم که شاید خییییلی از سر استیصال بهم ایمیل زده بود. و بعد هم دوباره ایمیل رو فرستاده بود تا جواب بگیره...من که اصن ندیده بودم. دلم براش سوخت...فرقی نمیکنه نخبه باشی یا یه آدم معمولی... وقتی نخواد بشه نمیشه...همممممم
[ سه شنبه 92/9/12 ] [ 8:57 عصر ] [ دکترکلپچ! ]